نتایج جستجوی عبارت «طریق القدس علیرضا جمشیدی حبیب کردگاری محمود طاهری» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
به یاد شهید محمود رضا (مسیح) بهرامی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
سر زد از برج‌ شهادت نور افشان اختری ماه تابان بود آری هم درخشان گوهری سر زد از برج‌ شهادت نور افشان اختری یک‌جهان‌‌امید‌بود‌یک جهان عشق وصفا کوهی از ایمان الله و توکل با خدا سر زد از برج‌ شهادت نور افشان اختری عشق‌اسلام مبین برجسم‌وجانش‌شعله‌ور می‌زد‌ از عشق‌خدا برجان دشمن‌ها ‌شرر سر زد از برج‌ شهادت نور افشان اختری بوده اندر مکتب اسلام دانشجو مدام تا که‌در‌درگاه حق شایسته شد با احترام سر زد از برج‌ شهادت...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید محمود راحتی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد محمود راحتي »
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون ما از او هستیم و بازگشت همه ما به سوی اوست. چون در این ایام اسلام در خطر منافقین است، پس لازم است که ما برای حفظ اسلام به جبهه برویم. باری ما با کمال شوق به جبهه حق علیه باطل اعزام شدیم. وصیت من به برادران هم سن و سال خود و به دوستانم این است که راه ما را ادامه دهند و امام را تنها نگذارند. وصیت من...
گیر کردن استخوان درگلو
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
زمانیکه گردان کمیل در پایگاه پنجم شکاری مستقر بود. یک شب شام یخنی بود. با عده ای از بچه‌های گردان از جمله شهید علی طاهری سر سفره در حال صرف شام بودیم‌. در همین بین دیدیم که شهید علی طاهری با اشاره می‌گوید: که استخوان در گلویش گیر کرده است. هر چه به پشت او زدیم‌، استخوان بیرون نیامد. ناچار او را به اورژانس بردیم. اورژانس هم نتوانست کاری انجام دهد و دکترا گفتند: باید به اهواز اعزامش...
بهداری رزمی در عملیات کربلای پنج
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات کربلاي پنج »
آقای دکتر حمید رضا جمشیدی که در طول جنگ، معاونت بهداری رزمی را بعهده داشته است. در مورد تدابیر درمانی و اورژانسی مجروحین عملیات کربلای 5 می‌گوید: در منطقه عملیاتی کربلای 5، دو بیمارستان صحرایی راه‌اندازی شد‌. یکی ازپل‌های مهم عقبه، که ما را به ایستگاه راه آهن وصل می‌کرد توسط عراق بمباران شد‌ و ما قادر نبودیم مجروحان را بوسیله قطار اعزام کنیم‌. ناچار شدیم مجروحان را در اهواز نگهداریم. بطوریکه در یک روز15000 مجروح در شهر اهواز...
بهداری رزمی در عملیات والفجر هشت
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
آقای دکتر حمید‌رضا جمشیدی در مورد نحوه درمان مجروحین این عملیات می‌گوید‌: چند ماه قبل از عملیات، یک باب بیمارستان محکم با سقف بتونی - با 5/2 متر قطر بتون- در منطقه ساخته شد‌. بطوری که بمبها وراکتهای 500 کیلویی و یک تنی دشمن هم نتوانست به آن آسیبی وارد کند‌. این بیمارستان حدود 20-15 کیلومتر با اروند فاصله داشت‌. تلاش کارکنان این بیمارستان جان بسیاری از مجروحان عملیات والفجر را نجات داد. عملیات حدود 80 روز طول کشید‌....
بهداری رزمی در عملیات والفجر ده
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر ده »
آقای دکتر حمید رضا جمشیدی در مورد فعالیت بهداری رزمی در عملیات والفجر 10 می‌گوید‌: بعد از عملیات کربلای 5 بعلت محدودیتهای عملیاتی که در جبهه جنوب بوجود آمده بود، فرماندهان و مسئولان جنگ تصمیم گرفتند، عملیات گسترده‌ای در غرب انجام شود‌.‌ حدود 2 ماه به ما وقت دادند تا مسئله بهداری رزمی این عملیات را در استان کردستان و در منطقه خرمال مهیا کنیم. در زمستان 1366 بود که قرار شد ما امکانات را به غرب منتقل کنیم....
بازسازی و نجام عملیات خیبر
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات خيبر »
پس از بمباران گردان کمیل در منطقه جفیر‌، گردان تحت فرماندهی شهید سرافراز، سریعا" بازسازی می‌گردد و به منطقه عملیاتی خیبر می‌رود. دراین عملیات گردان اقدام به شکستن خط دشمن می‌نماید و به گفته رزمندگان حاضر در این عملیات‌، این خط توسط گردانهای دیگر شکسته نشده بود‌، امّا رزمندگان کمیل آن خط را شکسته و دشمن را وادار به عقب نشینی می‌کنند. آقای سعید محمد‌زاده در این خصوص می‌گوید‌: بعد از آنکه دو جزیره مجنون فتح شده بودند‌، به...
گفتن کلمه‌ای که اول آن مو است ممنوع
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
بعد از بمباران سال 1362 در منطقه جفیر که تعدادی از بچه‌ها شهید و مجروح شدند‌. آنها مدام در مورد بمباران و موشک و هواپیما و.... صحبت ‌‌می‌کردند. یکی دو روز بعد در چادر نشسته بودیم. شهیدان سعید بیگی، محسن پرهوده، محمد حسین کردگاری و آقایان قاسم زالپور، عزیز درویشی، غلامعلی فرخ و علی تاجبخش همه گرم صحبت بودند. یکی از برادران دانشجو هم به دیدار جبهه آمده بود. یک مرتبه یک موش بزرگ از یک طرف چادر...
زندگینامه جانباز حسین میرغیاثی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
حسین میرغیاثی‌ فرزند احمد، در تاریخ 15 اردیبهشت ماه سال 1341 در شهرستان نی‌ریز و در دامان خانواده‌ای متعهد و با ایمان دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در محیط آرام خانواده سپری و سپس تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان فاطمه طباطبایی نی‌ریز آغاز کرد. بعد از اتمام دوران ابتدایی وارد مدرسه راهنمایی حبیب الله بهرامی این شهر شد. در سال دوم راهنمایی از ادامه تحصیل خودداری و در مغازه پدرش مشغول به کار گردید. با...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید عباس مرادی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد عباس مرادي »
آنگاه‌که حسین (ع) در علقمه دسته‌ای برادر را از زمین برمی‌داشت و بر صورت و چشم می‌مالید، از عشق او به عباس حکایت می‌کرد و با آن کار از آیندگان می‌خواست تا یاد و نام عباس او را زنده نگهدارند. دهم مردادماه سال ۱۳۴۱، در گرمای سوزان تابستان میان خانواده‌ای متدین در شهر نی‌ریز، وقتی کودکی چشم به جهان گشود، بی‌اختیار پدر به یاد عباس بن علی (ع) و لب‌های تشنه او، لب‌های کودکش را بوسید و او...